برای بسیاری از جستجوگرهای گنج که در ایالات شمالی کشور زندگی می کنند، زمستان زمان انجام تحقیقات و جنگیدن با افسردگی حین انتظار برای فصل بعدی است. گاهی اوقات ما خوش شانس هستیم که اواسط زمستان به ما یک مهلت خوب می دهد؛ زمین ها بدون برف می شوند و دما تا حدود 40 درجه می رسد. این امر چند روز به فصل جستجوی گنج اضافه می کند.
علی رغم ساعات کوتاه روشنایی روزهای زمستان، شناسایی فلز در طول ماه های سرد می تواند به همان اندازه که در تابستان «ثمربخش» است، هیجان انگیز باشد. می توانید این کار را انجام دهید، اگر بدنبال محل های قابل دسترس واقع در نزدیکی جاده ها- محل های «آشکار» بگردید.
از آنجا که من اولین سکه ام، سکه ی جیوه ای، را در یک حفره ی گلی پنج سال پیش پیدا کردم، آنقدر به این سرگرمی معتاد شده ام که گاهی اگر در یک روز آفتابی در خانه بنشینم دچار عذاب وجدان می شوم. در اولین سال شناسایی خود، هیجان من زمانی که زمستان به ایالات شمالی نیویورک جایی که من زندگی می کنم آمد به حداکثر خود می رسید.
به خاطر اینکه دچار افسردگی نشوم، تصمیم گرفتم به احتمالات ادامه ی فعالیت جستجوی گنج خود بپردازم. در آن زمان، جستجوی محل های مخفی در نواحی خالی از سکنه جذاب ترین چالش برای من شده بود. من این کار را حتی بعد از بارش اولین برف قطع نکردم.
خیلی زود متوجه شدم که منظره ی زمستانی می تواند در موقعیت یابی مخفی ترین محل های «دست نخورده» در نواحی دورافتاده کمک کننده باشد. گاهی اوقات، وقتی آسمان ابری بود، روزهای کوتاه زمستان آن قدر تاریک می شدند که نمی توانستم در جنگل مدت طولانی بمانم. به منظور هدر ندادن روز شناسایی فلز، تصمیم گرفتم تمرکزم را بر متضاد آن چیزی که تا بحال بود قرار دهم – محل های آشکار درست واقع در جاده های محلی.
وقتی برای اولین بار در اطراف جاده ها رانندگی کردم و آنجا را مشاهده کردم، بطور رضایت بخشی توسط تعدادی مکان های جالب برای شناسایی فلز که پیدا کردم، متعجب شدم. این کار را برای مدتی انجام دادم و سپس لیستی بلند از همه ی نقاط بالقوه ای که پیدا کردم تکمیل کردم. این لیست همچنان سر من را شلوغ نگه داشته است. مهم است که بدانید که فصل زمستان بهترین زمان برای موقعیت یابی «بازمانده های گذشته» واقع در امتداد جاده هاست.
در طول تابستان، بیشتر نواحی آشکار، غیرقابل رویت می شوند، به طوری که توسط پوشش گیاهی بیش از حد رشد کرده یا درخت های افتاده یا برگ ها استتار می شوند. در طول زمستان، منظره ی برفی، پوشش گیاهی رنگارنگ را «می شویَد» و آثاری از مزارع رعیتی متروک را بهتر نشان می دهند، همچون باقیمانده های دیوارهای سنگی، جاده های فرعی متروک، برآمدگی ها و تورفتگی های زمین، تک درخت ها و پوشش های گیاهی غیرطبیعی و بوته زارها و راه های ماشین روی پوشیده شده با گیاهان.
معمولاً زیربناهای قدیمی در کمتر از 20 فیت فاصله از جاده واقع شده اند. چندین بار، وضعیت سخت مشابهی داشتم: سکه های مستعمراتی قدیمی آنقدر به جاده ی بخش نزدیک بود که هنگام حفر و بیرون آوردن آن ها، تقریبا با گردبادی توسط اتومبیل هایی که عبور می کردند ایجاد می شد، تقریباً من هم می چرخیدم.
بدون شک بسیاری از محل های شناسایی فلز تا کنون مورد جستجو قرار گرفته است. سوال اینست که «چه زمانی؟» برخی از آن ها بعد از ترکیب شدن با محیط پیرامونشان طی چندین سال، دیگر واضح و آشکار نیستند.
اگر چنین نقاط «فراموش شده ای» آخرین بار در دهه ی 1960 وقتی که جستجوگرهای فلز به اندازه ی الان پیش رفته نبودند تفحص شده باشد، هنوز شانس خوبی برای پیدا کردن سکه ها و عتیقه در این مکان ها وجود دارد. اخیراً من یک سِنت بزرگ 1848، چند دکمه ی مستعمراتی و یک حلقه ی نقره ی تمام عیار در محلی که پر از در قوطی های قدیمی بود پیدا کردم. چون جستجوگرهای فلز قدیمی دارای تمیز [فرق گذاری] پیش رفته نبودند و نمی توانستند بطور موثر سیگنال اهداف را تفکیک کنند، درهای قوطی ها «چیزهای خوب» را پوشانده بودند.
در حالی که اکثر ما وقتی از جاده های روستایی کنار محل های متروک بدون اینکه متوجه آن ها شویم یا فکر می کنیم قبلا مورد تفحص قرار گرفته اند، می گذریم، این یکی از دلایلی است که من باور ندارم هر محلی بتواند بطور کامل تفحص شود. هربار من یک نقطه که ادعا شده مورد تفحص قرار گرفته است را جستجو کردم، هنوز هم تعدادی سکه ی قدیمی «پیدا می کنم».
وقتی یک محلی که مورد تفحص قرار گرفته را برای فلز جستجو می کنم، یک الگوی ساده ی جستجو را دنبال می کنم. اول، محیط مرزهای محل را تعیین می کنم؛ دیوارهای سنگی، راه های عبور، راه های آبی، خندق ها و غیره. ایده این است که با شناسایی این مرزها و دنبال کردن تنظیمات آن ها با حرکت به آرامی به سمت زیربنا برویم.
محل چه قبل از رسیدن شما مورد تفحص قرار گرفته باشد چه نباشد، نه تنها شما احتمالا در این محدوده «نگهدارنده» هایی را می یابید، بلکه همچنین نقطه ی «داغ» که از چشمان دیگران پنهان مانده را پیدا می کنید. برای برخی از کاشفان بی تجربه، این نقاط ممکن است برای شناسایی فلز نامناسب به نظر برسند پس به خودشان زحمت گشتن نمی دهند. اینجا جایی است که شما ممکن است چیزهای جالبی از زمین بیرون بیاورید.
اخیراً من محل یک مغازه ی آهنگری را که در اواسط 1800 فعالیت داشت را انتخاب کرده ام. قبلاً از کنار خرابه های مغازه عبور کرده بودم اما هیچوقت وقت نداشتم که آن را بررسی کنم. قدیمی ترها ادعا می کردند که یک مخزن سکه های طلا در این مکان توسط آهنگر دفن شده است.
می دانستم که این مکان قبلا مورد تفحص قرار گرفته ولی وقتی به اندازه ی آن نگاه کردم، بطور حسی دانستم که یک نقطه ی «دست نخورده» در اینجا باقی مانده است. احساس من اشتباه نبود. به محض اینکه من XLT وایت خود را روی زمین تراز کردم، یک سیگنال قوی و ثابت دریافت کردم.
پنج فیت با فاصله از ماشینم ایستاده بودم که به صفحه نمایش XLT نگاه کردم و نوشته بود 50 در عمق 4 اینچی. با ناباوری وقتی یک چیز سکه مانند از زمین بیرون آوردم، با خودم گفتم «این نمی تواند واقعیت باشد». [چیزی که پیدا کردم] کمی بزرگ تر از نصف دلار بود.
بعد از اینکه تمیزش کردم، آن یک نشان «خوش شانسی» از کلوپ «نگران نباش» بود.
در 15 دقیقه ی بعدی، پنج سکه پیدا کردم: سِنت بزرگ 1843، تکه ی دو سنتی 1855 و سه پنی سر هندی به تاریخ های 1863، 1883 و 1889. همه ی این پنج سکه و نشان از یک نقطه بیرون آمده بودند، نقطه ی «داغ»، که حدود 30-40 فیت دورتر از باقیمانده های زیربنا بود و آنقدر به جاده نزدیک بود که درست از بیرون پنجره ی ماشینم می توانستم شناسایی فلزات را انجام دهم.
بعد از یک ساعت و نیم جستجو در محل، چهار سکه ی دیگر نیز بیرون آوردم: دو مسکوک ده سنتی سلمانی و دو پنج سنتی، به تاریخ های اواخر صده ی 1800 به اضافه ی چند دکمه و نعل اسب و چند تکه ی آهنی از ابزار. این یافته ها همچنین در فاصله از زیربنا بدست آمدند. من بطور تصادفی ناحیه ی اطراف خرابه ی مغازه ی آهنگری را گشتم و هیچی جز تعداد زیادی قوطی حلبی زنگ زده پیدا نکردم.
وقتی محل آشکار را تفحص می کنم، «حساسیت»، صبر و سماجت خودم را راه می اندازم. برای افزایش شانس هایم برای اکتشاف سخت ترین اهداف، هر سیگنال مشکوک را بررسی می کنم، تلاش می کنم که بوبین را بیش از حد سریع نچرخانم و از بوبین هایی در اندازه های مختلف استفاده می کنم.
به منظور افزایش بازه ی عمق عملیاتی شناساگر، تمیز را در سطح پایین تنظیم می کنم: از «-35» به بالا، شامل «+95». برای اذیت نشدن توسط سیگنال های اشیای بدرد نخور کوچک، از مدولاسیون استفاده می کنم. همراه ID تون، باعث می شود تا اشیای اهداف بطور ویژه صدا می دهند و به من اجازه می دهد تا از «+95» پذیرفته شده بهره ببرم.
با تنظیم رد سرپوش بطری روی 1، پایین ترین سطح، توانایی شناساگر را برای شناسایی اهداف خوب پوشیده شده توسط اشیای کم ارزش بهبود می یابد. به منظور اینکه قادر باشم اندازه و شکل آن ها را تشخیص دهم اشاره گر ضامن دار را خاموش می کنم.
اگرچه من اغلب در محل های متروکه بدنبال فلزات می گردم، قانون پایه ی اینست که هر شیء که سیگنال ثابت تولید می کند را بیرون بیاورم. مطمئنم که شما چند داستان درمورد «شانس تازه کار» شنیده اید. این امر معمولا به این دلیل اتفاق می افتد که هر تازه کاری در این سرگرمی، مشتاق است تا هر شیء را بیرون بیاورد تا مهارت های شناسایی فلزش را فرابگیرد.
همانطور که ما کم کم در فلزیابی تجربه کسب می کنیم، بیشتر ما به سمت بیرون آوردن انتخابی اشیاء روی می آوریم. اما ما نباید این کار را کنیم چراکه رفتار تازه کارانه همیشه نتیجه می دهد!
دوست دارم اهمیت مطالعه ی نقشه های قدیمی، آن هایی که منزلگاه ها، ساختمان مدارس و غیره را نشان می دهند را یاد کنم. برای مثال، اطلس بیرِ بخش یکی از قابل اعتمادترین نقشه هایی است که از قرن نوزدهم را نشان می دهد. با مقایسه ی نقشه ی بیر با نقشه ی توپوگرافی اواخر قرن 19ام بخش و سپس نقشه ی توپوگرافی مدرن می توانید دانش اینکه کی و کجا خانه سازی رشد کرد و یا نزول پیدا کرد در گذشته ی منطقه ی خود بیابید.
جستجوی محل های بدیهی و آشکار درطول ماه های سرد می تواند بسیار ثمربخش باشد. فقط دستورالعمل رفتاری جستجوگرهای گنج را فراموش نکنید و همیشه اول به امنیت فردی خود فکرکنید. جستجوی خوبی داشته باشید!