فلزیابی و باستان شناسی

فلزیابی و باستان شناسی

سوزی توماس و پیتر جی.استون (ویراستاران)

مطبوعات بویدل، وودبریج، انگلستان، 2009، 224 صفحه، 67 شکل، 7 مکان، 3 جدول، فهرست.95.00$ پارچه.

فلزیابی و باستان شناسی، ویرایش شده توسط سوزی توماس و پیتر جی.استون مجموعه‌ای از فصل‌های جمع‌آوری شده توسط 19 نویسنده‌ی وابسته به کنفرانس “گنج‌های مدفون: ساخت پل‌ها” است که درNewcastle upon Tyne  واقع در شمال شرق انگلستان برگزار شد. این جلسه به منظور انجمنی برای کشف علایق متقابل، مسائل مورد بحث و پتانسیلی برای همکاری ثمربخش بین متخصصان منابع فرهنگی و مشغولان فلزیابی پیش‌بینی شده بود. در ابتدا، لُرد رندیل به این نکته اشاره می‌کند که شکاف بین دو گروه توسط عناصری از سیاست طبقه‌ای و تقسیم اجتماعی ایجادشده، چنانکه باستان‌شناسان حرفه‌ای، برای سال‌ها، به عنوان مرجع انحصاری منابع و میراث فرهنگی تاریخی باقی مانده‌اند. با مقدمه‌ی وی بر کتاب، سوزی توماس نیز، درحالیکه سعی می‌کند یک رویکرد عادلانه به موضوع داشته باشد، فورا از این عدم اعتماد طولانی مدت بین دو شاخه پرده برمی‌دارد. این مجموعه‌ی کوتاه، شامل دیدگاه‌های انسان‌شناسان و باستان‌شناسان رسمی دولت، موزه‌داران،کارمندان دولتی می‌باشد. درمجموع، نویسندگان دیدگاه‌های متنوع از انگلستان و ولز، به علاوه‌ی لهستان، جنوب آفریقا، اسکاتلند، ایرلند شمالی و آمریکا را ارائه دادند.

بیشتر آن چه که توصیف شده یک کیفیت جهانی آشنا دارد که با خوانندگان این کتاب ارتباط برقرار خواهد کرد. در بررسی آشکار رابطه‌ی خاص بین باستان‌شناسی و فلزیابی، پیامدهایی که باستان‌شناسی را به میراث فرهنگی، روش‌شناسی، آموزش و پرورش، نگهداری و قوانین مدیریت منابع فرهنگی، قوانین و استانداردهای باستان‌شناسی عمومی از دامنه بین‌المللی  را به هم مرتبط می‌کنند، بسیار اهمیت دارند.کسانی که به تاریخ علاقه‌مندند و در حفظ منابع فرهنگی درگیر هستند، برایشان آسان خواهند بود که خطوط موازی از موقعیت‌ها و مسائل مطرح شده، بر اساس تجارب شخصی، ترسیم نمایند.

رسانه‌ای که انتقال این موضوع را ممکن می‌سازد، مستند سازی مشاجرات و توافقات بین متخصصان منبع فرهنگی و اجتماعی ِ مدعی دانش و اشیای وابسته به یک میراث مشترک، مالکیت دارایی و حقوق محفوظ شده می‌باشد. به طور مداوم کار کردن در زیر سایه‌ی آن نگرانی‌های قانونی، عنصر اذیت‌کننده‌ی ناشی از غارت کردن تنها با انگیزه‌ی سود مالی توسط “پشه‌خوارن” (کنایه از غارتگران شبانه) است.

همان‌طور که توماس بیان کرده است، وسیله‌ی امروزی مورد استفاده توسط طرفداران فلزیابی، در یک وضعیت اضطراری مرگ و زندگی برای مکان‌یابی مین‌های زمینی در طول جنگ جهانی دوم ریشه دارد. در فصل 4، کورنلیسون و اسمیت، استفاده‌‌ی پیشگامان از فلزیاب در ایالات متحده را، با ذکر این نکته که باستان‌شناسان در دهه‌ی 1950 از این تکنولوژی به طور آزمایشی استفاده نمودند، ثبت کردند. هر چند اکثر افراد حرفه‌ای به این نتیجه رسیدند که فلزیاب برای استفاده‌ی شخصی‌شان کارایی ندارد. در پاسخ به ازیاد استفاده توسط جستجوگران تفریحی، باستان‌شناسان درخصوص تداعی حس گنج‌یابی نگران شدند و به طور گسترده‌ای به مقابله با این تکنولوژی پرداختند.

به دنبال موفقیت‌های اولیه‌ی دین اسنو که در میدان جنگ انقلابی Saratoga کار می‌کرد، باستان‌شناسان دانگ اسکات و ریچارد فاکس به استفاده از فلزیاب‌ها در دهه‌ی 1980 روی آوردند و کم کم تصورات منفی را به وسیله‌ی بررسی‌های نوآورانه خود در میدان جنگ Little Big Horn، از بین بردند. تحقیقات آنها به عنوان نمونه‌ای، ارزش جمع‌آوری داده در مقیاس وسیع و بر مبنای شیوه‌ی مشخص، و همین‌طور همکاری حرفه‌ای/آماتور را نشان داد.

هر چند که فلزیابی به عنوان یک سرگرمی در ایالات متحده به فاصله‌ی کمی بعد از جنگ جهانی دوم، آغاز شد، اددی‌من در فصل 5 ذکر می‌کند که نگرانی‌های مربوط به استفاده‌ی آن برای “کشف گنج” در بریتانیای کبیر در دهه‌ی 1970 به وجود آمد. با استفاده از “آگاهی بومی”، تفریح‌کنندگان بریتانیایی تعداد زیادی از سایت‌های باستان‌شناسی را مکان‌یابی می‌کردند و باستان‌شناسان، ابتدائا، در عکس‌العمل خود سازماندهی شده نبودند. در فقدان یک تمرکز سازماندهی شده، گله‌های جامعه‌ی حرفه‌ای در نگاه عموم به عنوان محافظه‌گری نخبگان و حسادت تفسیر می‌شد. کمپین‌های اولیه‌، مثل گرفتن گذشته‌ی ما را متوقف کنید، که در تلاش بودند نگاه عموم را به ضدیت با سرگرمی فلزیابی تغییر دهند، در نهایت تفرقه‌انداز و ضد هدف دیده شدند. توماس بیان می‌کند که آنهایی که در تلاش بودند تا جناح مقابل را قانع کنند، توسط وفاداران در دو طرف مباحثه‌ها به ناسزا گرفته می‌شدند. مشابه همتایان آمریکایی‌شان، باستان‌شناسان بریتانیایی از ترس اینکه تصور شود از گنج‌یابی حمایت می‌کنند، شروع به پرهیز از این تکنولوژی نمودند.

باستان‌شناسان از مدت زیادی قبل تصریح کرده بودند که حفاری غیر علمی، آسیب جبران‌ناپذیری به مکان‌های تاریخی وارد می‌کند. توماس به طور صحیحی بیان می‌کند که بخش زیادی از اطلاعاتی که از یک شیء تاریخی به دست می‌آید، مربوط به زمینه‌ی فیزیکی آن در یک چشم‌انداز فرهنگی است. در مخالفت با این استدلال، استفاده‌کنندگان انگلیسی فلزیاب به این اشاره می‌کنند که بسیاری از اشیایی که آنها در مناطق روستایی کشف کرده‌اند، به دلیل شخم‌زنی‌های عمیق، خودشان پس زمینه‌ی خود را از دست داده‌اند و در معرض خطر نابهنگام نابود شدن هستند. به علاوه‌، تفریح‌کنندگان برای کشفیات فوق‌العاده‌ای که در غیر این صورت ممکن بود پیدا نشوند، ادعای اعتبار می‌کنند. اختلاف بین دو گروه به وسیله‌ی یک حادثه‌ی رسوایی‌آفرین ملی در ونبورو انگلستان عمق یافت که در آن سایت یک معبد رومانیایی-بریتانیایی به طور گسترده‌ای در دهه‌ی 1980 غارت شد. محاکمه‌ی منتج از این غارت و تبلیغات همراه با آن، توسط بسیاری به عنوان بازیچه‌ ساختن و سیاسی‌بازی جامعه‌ی باستان‌شناسان به منظور اعمال قوانین عرفی انگلیسی محدودکننده‌تر، دیده شد.

برای نشان دادن رابطه‌ی امروزی بین باستان‌شناسان انگلیسی، آماتورها، و تفریح‌کنندگان، نویسندگان مقداری اطلاعات پس زمینه در زمینه‌ی قوانین مربوط به منابع فرهنگی در انگلستان، فراهم کرده‌اند. قانون کشف گنج را می‌توان تا قرن 12ام دنبال کرد که به عنوان یک بازدارنده برای فرار مالیاتیِ قرون وسطی‌ای پنهان کردن دارایی‌ها به جای اعلام آنها، اعمال شد. بر اساس قانون، هر کسی که طلا یا نقره پیدا می‌کرد باید کشف خود را به اطلاع مراجع ذی‌ربط می‌رساند. اگر مالک پیدا نمی‌شد، “گنج” به تاخ و تخت می‌رسید. اگر نشان داده می‌شد که اشیاء به صورت تصادفی و بدون قصد بازیابی، گم یا دفن شده بودند(نذری)، مالکیت به صاحب زمین می‌رسید. در سال 1996، قانون گنج به عنوان اصلاحی بر قانون کشف گنج تصویب شد، ولی به زودی بسیار ناکارآمد و دشوار برای اعمال، تشخیص داده شد. این طرح آثار باستانی قابل حملِ معاصرتر است که به عنوان تامین‌کننده‌ی اطلاعات زیادی در مورد هم سایت‌های باستان‌شناسی و هم اشیای باستانی، معتبر شناخته می‌شود.

در فصل 6، بلاند توضیح می‌دهد که طرح آثار باستانی قابل حمل(PAS) به عنوان وسیله‌ای برای (1) ارتقای مسئولیت‌پذیری عموم مردم برای ثبت داوطلبانه‌ی یافته‌های باستان‌شناسانه، و (2) کاهش شدید از دست رفتن غیر قابل جبران اطلاعات به دلیل شیوع کم گزارش‌ دادن‌ها، تنظیم شده است. موزه‌ها قادر به تامین منابع مالی لازم برای خرید حدود نیمی از تمام یافته‌هایی که در نتیجه در سیستم قبلی گزارش نشده باقی می‌ماندند، نبودند. PAS یک تمایز بین مالکیت عمومی اشیای باستانی و گزارش‌/ثبت داده‌های مربوط به یافته‌ها، قائل می‌شود. بلاند گزارش می‌دهد که از ژانویه‌ی 2008، پایگاه اطلاعاتی PAS (http://www.finds.org.uk)، 210000 گزارش و 160000 تصویر مربوط به 317000 شیء را شامل می‌شود. این طرح، استفاده از فلزیاب را یک کار قانونی شناخت و بدون ترویج این عمل، به دنبال جذب استفاده‌کنندگان از آن، به جای نادیده گرفتن آنها است. استفاده‌کنندگان از فلزیاب حدود 68% کشفیات ثبت شده توسط افسران رابط کشفیات را، گزارش کرده‌اند، و بلاند تخمین می‌زند که بیش از نیمی از استفاده‌کنندگان از فلزیاب در انگستان، یافته‌های خود را گزارش می‌کنند. همان‌طور که توسط ریچارد و نیلور در فصل 15 نشان داده شد، مزایای اطلاعات در حال ثبت توسط PAS، کاربردهای سیستم اطلاعات جغرافیایی را شامل می‌شود که در آن ویژگی‌های فضایی کشفیات برای تشکیل توزیع‌های سایت دقیق استفاده می‌شود تا الگوهای استقرار در انگلستان در طول زمان شبیه‌سازی گردد.

بر اساس بیشتر بررسی‌های ارائه شده در اینجا، عمده‌ی موفقیت PAS به دلیل شبکه‌ی گسترده‌ی ملی افسران رابط کشفیات (FLOs) است که به وسیله‌ی برنامه‌های سازماندهی‌شده و شکل‌های دیگر توسعه‌ی ارتباط، در تماس مستقیم با استفاده‌کنندگان از فلزیاب و سایر اعضای عموم جامعه هستند. در فصل 10، فلزیاب تروور آستین بیان می‌کند که FLOs، سرگرمی فلزیابی را به خوبی باستان‌شناسی و محیط، درک می‌کنند و به وطر صادقانه در مورد مسئله بحث می‌کنند. در بیان رابطه، آستین فلزیابی را به عنوان “سرگرمی‌ای که مسئولیت به دنبال دارد” توصیف می‌کند، و از یک تمایل عمومی برای فرصت‌های بیشتر کار در کنار باستان‌شناسان، سخن می‌گوید.

کتاب شامل تعدادی مثال از همکاری‌های بین باستان‌شناسان و گروه‌های فلزیابی می‌شود. در فصل 11، اسپنسر آنچه را که می‌تواند به عنوان یک تغییر پارادایم در مدال‌شناسان انگلیسی شمرده شود، بیان می‌کند. با پیدایش فلزیاب، تمرکز سنتی در مطالعه‌ی سکه‌های تاریخی از مجموعه‌های شناخته شده به سکه‌های در حال کشف در زیر مزارع کشاورزی، تغییر پیدا کرد. بر خلاف محتواهای مجموعه‌های شناخته شده که بر اساس پس‌اندازها و پول رایج بودند، جستجوها با فلزیاب در مناطق دوردست به کشف سکه‌های به ندرت دیده شده و دارای نشانه‌های کم در ارتباط با معاملات مردم عادی، منجر می‌گردید. اسپنسر و سایر کارشناسان متوجه شدند که تا پیش از این کشف، مطالعات مدال‌شناسی محدود به یک فرآیند انتخابی متمایل به سمت ثروتمندان که ذخیره، جمع‌آوری و وقف می‌کردند، بود.

خوانندگان فلزیابی و باستان‌شناسی درکی از روش‌های مدیریت منابع فرهنگی در سایر مناطق جهان، کسب خواهند کرد. لادویک، در فصل 9، گزارش می‌دهد که ولزی‌ها تحت یک سیستم PAS مشابه آنچه در انگلستان به کار می‌رود، عمل می‌کنند. سیستم در این دو منطقه در مقایسه با اسکاتلند، لیبرال محسوب می‌شود، که در فصل 7 توسط ساویل توصیف گردیده، جایی‌که تمام یافته‌های باستان‌شناسی از هر قدمت، نوع یا ماده‌ای باید گزارش داده شون و تنها درصورتی که پادشاه خواستار آنها نشود، به یابنده تعلق می‌گیرند. صاحبان زمین در آنجا، هیچ ادعایی نسبت به اشیای باستانی پیدا شده در املاک خود، ندارند. هورل، از ایرلند شمالی، در فصل 8 گزارش می‌دهد که تمام حفاری‌های باستان‌شناسانه نیازمند اجازه‌نامه هستند. در لهستان، همان‌طور که توسط کوبیلینسکی و اسپانوزکی در فصل 2 به آن اشاره شده است، دولت نسبت به تمام کشفیات باستان‌شناسی ادعای مالکیت می‌کند، و قوانین کلکسیون‌ها و تجارت شخصی اشیای باستانی را ممنوع می‌دانند. در فصل 3، بیکر بیان می‌کند که استفاده از فلزیاب در آفریقای جنوبی نیازمند مجوز صادر شده توسط یکی از انجمن‌های حرفه‌ای است که نیاز به توجیه و همکاری با یک آژانس و نمایندگی حرفه‌ای دارد.

در مقدمه‌اش به این جلد، توماس نگرانی‌های مربوط به تخریب زمینه‌ی اولیه‌ی اشیای باستانی در میدان را به رسمیت می‌شناسد. در اینجا باید این پیام به روشنی منتقل شود که جنبه‌هایی از زمینه‌ی اولیه هستند که می‌توانند و باید که فقط و فقط توسط یک باستان‌شناس حرفه‌ای تفسیر شوند. با گفتن این نکته، یک المان کلیدی از زمینه، موقعیت نسبی در سایت است. در فصل 16، پولارد شروع به بیان نگرانی‌های مربوط به مکان و زمینه‌ی نسبی با یک طرح کلی از یک روش سیستماتیک برای جمع‌آوری داده در فلزیابی، می‌کند. المان‌های این روش، کاملا برای آنهایی که نقشه‌برداری کامل محل سایت و بررسی‌های باستان‌شناسانه-ژئوفیزیک، با استفاده از مقاومت الکتریکی، مغناطیس‌سنج، رسانایی الکترومغناطیسی، حساسیت مغناطیسی، یا رادار نفوذکننده در زمین، انجام داده‌اند، شناخته شده است. برخلاف دارا بودن یک شهرت طولانی مدت به عنوان ابزاری غیر سیستماتیک، فلزیابی به عنوان شکل دیگری از سنجش از دور، توسط نویسندگان شرکت‌کننده در این کتاب شناخته شده است. به این ترتیب، باید داده‌های دقیق، قابل بازسازی و پایدار، به دست دهد.

توماس و نویسندگان دور هم جمع‌شده در اینجا، که عموما روی نکات مثبت تمرکز می‌کنند، ترغیب به مشارکت و همکاری می‌نمایند. تحصیلات و تبلیغات عمومی، باورهایی هستند که “پل‌های” در حال ساخت برای ارتباط دادن استفاده‌کنندگان از فلزیاب و سایر اعضای جامعه‌ی علاقه‌مند و وظیفه‌شناس نسبت به باستان‌شناسی را، پی‌ریزی می‌کنند. توماس پیشنهاد می‌دهد که استفاده‌کنندگان از فلزیاب، در قالب سهم بالقوه‌شان، و به عنوان فراهم‌کنندگان فرصتی در زمان یک “باستان‌شناسی جامعه”، دیده شوند. همان‌طور که در این کتاب نشان داده شده، فلزیابی در دستان یک کاربر با مهارت بیشترین موفقیت را به همراه دارد، همان‌طور که بهترین باستان‌شناسی را، باستان‌شناسان انجام می‌دهند. بر اساس این معیارهای شفاف، همکاری‌های موفقیت‌آمیز نتایج فوق‌العاده‌ای به دست می‌دهند.

 

جیمی جِی. لاکهارت

تحقیقات باستان‌شناسانه‌ی آرکانزاس

شماره‌ی 2475 خیابان Hatch

شهرک فیتویل، AR 72704

دریافت اصل مقاله به زبان انگلیسی

 

خلاصه
عنوان
سوزی توماس و پیتر جی.استون
توضیحات
مجموعه‌ای از فصل‌های جمع‌آوری شده توسط 19 نویسنده‌ی وابسته به کنفرانس "گنج‌های مدفون: ساخت پل‌ها" است که درNewcastle upon Tyne  واقع در شمال شرق انگلستان برگزار شد. این جلسه به منظور انجمنی برای کشف علایق متقابل، مسائل مورد بحث و پتانسیلی برای همکاری ثمربخش بین متخصصان منابع فرهنگی و مشغولان فلزیابی پیش‌بینی شده بود.
نویسنده
ناشر
تحقیقات باستان‌شناسانه‌ی آرکانزاس

دستگاه‌های فلزیاب

09126931900