مقاله ی من درمورد تحقیقات شناسایی فلز در مجله ی «گنجینه های غرب و شرق»
شیوه های جستجوی گنجینه ها و اکتشاف نقاط سفید در نقشه های قدیمی
این مقاله درمورد شیوه های معمولِ من برای جستجو و موقعیت یابی مکان های [سایت ها] فلزهای خوب در مجله ی «گنجینه های غرب و شرق»، جلد دوم، صفحه ی 69 در ماه مه 1998 چاپ شد. اگرچه این متن خیلی وقت پیش چاپ شده بود، همچنان سرنخ های مفیدی درمورد این پژوهش دارد که هیچ گاه کهنه نمی شود.
جستجوی «نقاط سفید» در زمستان
هر نقشه ای، چه قدیمی چه جدید، دارای مناطقی موسوم به «نقاط سفید» است، که عاری از هرگونه زیربنایی همچون بزرگراه ها، خانه ها، توسعه های صنعتی و کشاورزی و غیره هستند. به سادگی می توان در نظر گرفت که در آن نواحی متروک چیزی وجود ندارد، مخصوصاً اگر در بسیاری از نقشه ها خالی ظاهر شوند. درست است که برخی از «نقاط سفید» نشانگر زمین های غیرقابل عبور هستند، چه مرداب ها و چه قله های کوه ها؛ با این حال، بیشتر «نقاط سفید» نه تنها می توان به آن ها وارد شد، بلکه دارای مجموعه ای از گذرگاه های متروکه با مکان های پربار بسیاری در میان آن ها است. از طریق تجربه، من دریافته ام که این نواحی خالی اغلب دارای پتانسیل بالایی هستند و زمستان بهترین زمان برای اکتشاف آن هاست.
از آن جا که من اولین سکه ام، ده سنتی جیوه ای، را پنج سال پیش پیدا کردم، آنچنان به جستجوی گنج اعتیاد پیدا کرده ام که گاهی اگر در یک روز آفتابی در خانه بمانم دچار عذاب وجدان می شوم. هیجان اولین سال شناسایی فلز من تا زمانی که طوفان برف سنگینی در شمال ایالت نیویورک آمد، جایی که زندگی می کردم ادامه داشت. افرادی که از میان شما در شمال زندگی می کنند، بدون شک، می دانند چقدر محصور ماندن در برف افسرده کننده است. با لبریز شدن صبرم، تصمیم گرفتم حداقل به جاده های متروک که در جنگل ها، پیش تر در همان سال پیدا کرده بودم بروم.
در اولین روز اکتشافاتم، متوجه شدم که در در زمستان بیش از حتی بهار یا پاییز می توان دید عمیق تری در جنگل داشت؛ بدترین زمان تابستان است، زمانی که برگ های درختان و پوشش گیاهی جلوی دید را می گیرند. در زمستان، منظره ی برفی به شما اجازه می دهد که هرگونه وضع غیرعادی در محوطه را چه در نزدیکی و چه در دوردست ببینید: فرو رفتگی یا برآمدگی، باقیمانده ی دیوارهای سنگی، محیط های سازمان ها و درخت های بزرگ تنها چه در دهانه و چه در جنگل.
در همان روز، جاده ای که به سختی قابل دیدن بود را مشاهده کردم. این جاده به یک جویبار می رسید، که در آن جا باقیمانده های یک پل سنگی را پیدا کردم. بعداً به محل بازگشتم، در یک روز گرم تر، و طی از 15 دقیقه بعد از اینکه XLTام را در زمین تراز کردم، چهار سکه ی سِنتِ بزرگ از دهه ی 1830 از زمین بیرون آوردم. بعد از آن، دو سِنت سر هندی، چند دکمه، توپ های تفنگ فیتیله ای و چندین مصنوعات دیگر یافتم. آن زمانی بود که هیجان من بازگشت و با رضایت من، زمستان تبدیل به دوست و همراه من شد.
گفته ی قدیمی در روسیه وجود دارد که : «زندگی گرگ به پاهایش بستگی دارد.». در جستجوی گنج، می توان گفت، «هرچه دوندگی بیشتری داشته باشی، موفق تر خواهی بود». همانطور که من به دوندگی خود ادامه دادم، ثمردهی خود را نشان داد. برای مثال، در یک منطقه ی پنج مایلی، احاطه کننده ی خانه ام، چهار شهر ارواح پیدا کردم! دو تا از آن ها در ارتباط با یک کارخانه ی شیشه ی محلی ایجاد شده بودند. این کارخانه در اوایل دهه ی 1800 فعال بود. دو روستای دیگر در اواسط دهه ی 1800 حوالی معدن سنگ آبی ایجاد شدند.
در یکی از «نقاط سفید» مورد علاقه ی من، اخیراً محل یک میخانه ی کوچک را کشف کردم. طبقِ تاریخ روی سکه هایی که از آنجا پیدا کردم، از قرار معلوم، این میخانه از اواخر دهه ی 1700 تا اواسط دهه ی 1800 فعال بوده است. قبلاً در تابستان، بدون اینکه متوجه آن بشوم، از کنار این محل چندین بار عبور کرده بودم. حال، که در آن جا دوباره قدم می زنم، این بار بعد از باریدن اولین برف، درنهایت «تمام تصویر» را دیدم: یک زیربنای کوچک به شکل کپه ی سنگ مربعی شکل، بر روی برآمدگی زمین قرار گرفته بود و در میان مثلثی که توسط دو جاده و نهر شکل گرفته بود قرار داشت.
همان موقع که اولین سکه را پیدا کردم، یک سنت بزرگ 1798، می دانستم در نقطه ی درست هستم. پس از آن یک تکه ی 3 سنتی 1852، یک ریال اسپانیایی 1781، و شش سنت بزرگ دیگر از زمان های 1817 تا 1843 بیرون آمدند. بعد از جستجو در باقیِ مثلث، سه سکه ی دیگر، سنت های سر هندی از سال های دهه ی 1850 تا دهه ی 60 به همراه دکمه های متعدد، تسمه های فلزی، توپ های تفنگ فیتیله ای، وسایل آشپزخانه، نعل های اسب و تکه های از پیپ های سیگار خاک رس داشتم.
در زیر چندین نمونه از سکه ها – سنت های بزرگ، یک ریال نقره ی اسپانیایی و یک تکه ی 3سنتی، سرهای هندی، که در محل «دست نخورده» که شبیه «نقطه ی سفید» در نقشه بود می باشد.
از آن جا که من همه ی این مکان ها را در «میان ناکجا» پیدا کردم، تلاش کردم تا حداقل یک نقشه که موقعیت آن ها را نشان بدهد پیدا کنم. بعد از سپری کردن ساعت های بسیار در کتابخانه های محلی و آرشیوهای ایالتی، حتی یک نقشه که اثری از این «ارواح از گذشته» را نشان بدهد نبود که مایه ی تعجب و شگفتی من بود. این تنها یک معنی برای من داشت: هنوز «ارواح» بیشتری در چنین نواحی دورافتاده ای وجود داشتند و هیچ کس به نظر نمی آمد که به دنبال آن ها بگردد (حداقل نه تا الان).
دلیل نبود برخی از جاده ها و اسکان ها [زیست گاه ها] از نقشه های قدیمی ممکن است ساده باشد: در بیشتر موارد، صنعت محلی و زیربنای آن، مسکن های کارکنان و خانواده های آن ها و راه های حمل و نقل محصولات، شروع می شوند، رشد می کنند، تنزل می کنند و در مدت زمان کوتاهی متروکه می شوند. چنین بازه هایی از زمان، که احتمالا کمتر از یک دهه هستند، ممکن است در زمان اختلاف فاصله ی بین روزهایی که این زمین ها بررسی شده اند و نقشه ها کشیده و منتشر شده اند باشند.
برخی مکان ها حتی قبل از اینکه نقشه های کم و بیش دقیق ساخته شدند. به عنوان مثال، کارخانه ی شیشه که پیش تر ذکر کردم، تنها کمی بیشتر از یک دهه فعال بود. بر طبق قدیمی ترها که هنوز حقایق تاریخی محلی را به یاد داشتند، این کارخانه در وحشت مالی در سال 1819 بسته شد؛ بنابراین، هم کارخانه و هم روستاها برای 39 سال «روح» بودند، زمانی که اولین نقشه ی قابل اعتماد منطقه، نقشه ی بیر شهرستان، برای اولین بار در سال 1858 منتشر شد. نسخه ی بعدی، که اطلس بیر نامیده شد، در سال 1875 ویرایش و چاپ شد، 17 سال بعد. برای من سوال است که چند مکان که قبلا مسکونی بوده اند در «نقاط سفید» نقشه وقتی کشیده شد جا افتاده اند؟
به منظور موقعیت یابی محل های «محروم شده»، می توان در کتاب های تاریخچه ی محلی دنبال سرنخ ها گشت. صحبت کردن با قدیمی ترها می تواند به شما کمک کند سرنخ های متعددی بیابید، اما متاسفانه، مردم قدیمی همه چیز را به یاد ندارند. منبع خوب دیگر اطلاعات شکارچی های محلی هستند؛ با این حال، ممکن است آن ها قادر نباشند چیز زیادی به شما بگویند، چون آن ها همانطور که یک جستجوگر گنج به اطرافش دقت می کند، به اطرافشان توجه نمی کنند. چشمان شکارچیان برای «بازی» دیگری تربیت شده است.
نهایتاً می توان با پیاده روی در منطقه و مشاهدات، اطلاعات زیادی بدست آورد. بهترین زمان روزهای معتدل تر زمستان است. قابلیت مشاهده ی بالا در چنین زمان هایی به شما اجازه می دهد که هرچیزی که معمولا مخفی باشد، پیدا کنید و از این رو محل های دست نخورده را بیابید. با این حال، ضروری است که قبل از شروع پیاده روی و اکتشاف منطقه، آن ناحیه را بشناسید.
وقتی نقشه های قدیمی را مطالعه می کنید، باید «نقاط سفیدی» که توسط جاده های اصلی محدود شده اند بیابید. گام بعدی اینست که نقشه ی توپوگرافی [برجسته نگاری] را بررسی کنید. زمین مورد نظر چگونه است؟ نهرها، دریاچه ها، تالاب ها یا چشمه های آب کجا واقع شده اند؟ آیا این ناحیه مناسبِ کشاورزی یا عملیات قطع درختان است؟ آیا شامل هیچ معدن سنگ، معدن یا کانال قدیمی است؟
زمستان باقیمانده های حفره ی سرداب منبت کاری شده ی سنگی را آشکار می کند.
عکس های هوایی می توانند برای تحقیق ارزشمند باشند، به خصوص برای جستجوی نقشه. وقتی چند وقت پیش، چند عکس هوایی را بررسی می کردم، متوجه مربع های دقیقی شدم که در منطقه های جنگلی دورافتاده شدم. بعدتر، دریافتم که آن مربع ها در گذشته زمین های کشاورزی بودند، قبل از اینکه جنگل شروع به پس گرفتن آن ها کرد.
یک ذره بین به شما کمک می کند تا همه ی جزییات روی عکس های هوایی را ببینید. قوه تخیل خود را «روشن کنید»، و شما چیزهای روی عکس را تقریباً سه بعدی می بینید. این به شما کمک خواهد کرد که طبیعت و اندازه ی آن ها را دریابید، اما مهم است که جهتی که این اهداف سایه انداخته اند را تعیین کنید.
کمک کننده ترین عکس های هوایی برای پژوهش شما آن هایی هستند که مقیاس 1:10000 (یک اینچ روی عکس معادل 833 فیت در زمین است) دارند و در طول زمستان گرفته شده اند. برای بدست آوردن عکس های هوایی، می توانید با USGS در 1-800-USA-MAPS تماس بگیرید. آدرس صفحه ی USGS :
گام بعدی اینست که در اطراف محیط ناحیه ی «خالی» رانندگی کنید و بدنبال آثار جاده های فرعی درحال ناپدید شدن هستند بگردید تا شما را به ناحیه هدایت کنند. آن ها می توانند ورودی ها در دیوارهای سنگی، دورنماهایی در جنگل یا ادامه ی جاده های پایان یافته ی موجود باشند.
برخی جاده های متروک در وضعیت خوبی هستند، در حالی که سایر آن ها به سختی دیده می شوند؛ این امر بستگی به اینکه در گذشته چقدر استفاده شده اند و به نوع زمین دارد. برای مثال، یک جاده ی سراشیبی در دامنه ی 200 ساله، اکنون در نگاه اول مانند نهر به نظر می رسد. اگر جاده باشد، هرگونه آبی که در امتداد کف جاده جاری است (که معمولا پایین تر از سطح جنگل است) در نهایت وقتی جاده دارای پیچ تند است تا رو به بالا می رود، مسیر خود را به بیرون می یابد.
این ها تنها چند سرنخ از اینکه شما به چه چیزهایی باید توجه داشته باشید است. مهم است که وقتی «نقاط سفید» را اکتشاف می کنید، هوشیار و تحلیلگر باشید. بر مهارت های کاراگاهی، قضاوت خود و غریزه ی خود تکیه کنید و هیچ گاه از کسب اجازه و امنیت فردی غافل نشوید.
گفته می شود که «اگر یک جاده وجود دارد، به یک مقصد خواهد رسید.» من امیدوارم با به اشتراک گذاشتن تجربیاتم به شما برای یافتن راه خود برای موفقیت کمک کرده باشم. جستجوی خوبی داشته باشید!
شما می توانید سایر مقالات شناسایی فلز من، «در جستجوی آشکار» را که در مجله ی گنجینه ی گمشده چاپ شده است بخوانید.
شناسایی فلزات محل های آشکار می تواند ارزشمند باشد!
این مقاله درمورد شناسایی فلز در محل های «آشکار» در مجله ی «گنجینه ی گمشده» در صفحه ی 26 در ماه دسامبر 1998 چاپ شده است. اگرچه این متن در زمان گذشته چاپ شده، هنوز شامل برخی راهنماهای مفید برای تحقیقات است که هیچ وقت منسوخ نمی شود.